مرداد پُر و پیمون :)*

ساخت وبلاگ
امروز که بیستمین روز مرداد وِ و نشستم پشت میز کار..
به این ماه عزیز که هنوز تموم نشده فکر می کنم..
در این ماه، من و خوشدل خانوم 28 سالگیمونو آغاز کردیم *
اتفاقات مهمی افتاده که به فال نیک می گیرم.. مثلن یکیش اینکه ما به هم نزدیکتر شدیم و دیگه اینکه تماس ها و حرف های مهمی زده شد.. من به اون..اون به من.. بابا ها با هم .. ما راجب باباها و مامانا.. اونا راجب ما.. !
مهمتر از همه اینا دیدن هم بود..  چه دیدنی.. چه دلنشین گذشت!

یه اتفاق جالب، اونم این بود که: مثلن من باید مراقبش میبودم..  زمان رد شدن از خیابون شلوغ که انگار ماشینا ترمزشون بریده باشه!  یه موتوری هم از وسط ماشینا میومد که حواسم به این بود از طرفی همراه زندگیمو مراقب باشم هم از طرفی حواسم به اون موتوریه باشه.. میرفتیم عرض خیابونو رد کنیم که وسطای راه موتوریه گیج میزد معلوم نبود که میخواد از جلومون رد شه یا از پشت سرمون..  با دست راهنماییش کردم که از پشت سرمون رد شه و کمی ترمز بگیره.. اما همینطور میومد..  تا اینکه یهو خانومی دستمو گرفتو منو کشید عقب و موتوریه رد شد!   
با اینحساب انگار خانومی بیشتر مراقبم بود تا من! یعنی اونم حواسش به من بود  :)


جانا تو ماه روشنی.....
ما را در سایت جانا تو ماه روشنی.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8tazekarf بازدید : 179 تاريخ : جمعه 7 دی 1397 ساعت: 21:45