جانا تو ماه روشنی..

متن مرتبط با «گفتم» در سایت جانا تو ماه روشنی.. نوشته شده است

گفتم که دیگه دلشو ندارم

  • مثلن قرار بود فرداش بریم تئاتر ببینیم.. به درخواست خود داداش.. اما فرداش خانواده همسرشم که با خانواده ما در سفر همراه بودن.. دیدم از صبح شروع کرد به آماده کردن خودش.. البته دیگه نه به قصد ت؛اتر دیدن..   انگار یه چیز مهمتر از دیدن تئاتر هم بود.. البته گفت اگه زود بریم و قبل اینکه مسافرا برسند میتونیم تئاتر ببینیم...   ههه ولی مسافرا برای صبحونه می خواستن بیان خونه..  و منم که از صبح شروع کرده بودم به شست و شو,گفتم,دیگه,دلشو,ندارم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها